درست در وسط باغ، عمارتی است که در آینهکاری های سرسرایش، و در شیاری ناپیدا میان خواب و بیداری، عطری زاده میشود که نامش “گلستان” است. “گلستان” که از خاک بلند میشود، گویی خاطره ی شب و باد را نیز در خود دارد. عطری که گویی با دستان شبنم بر گلبرگهای سرخ نوشته شده است.
این رایحه، قصهی شوریدهی “گلهای سفید” است که در غروب تابستانی بر پهنهی باغ پراکنده شدهاند، جایی که باد آرام میان شاخسارها میرقصد و عطر “شکوفه های پرتقال” با تلخی ملایم “پوسته مرکبات”، به زمزمههای شادمان میپیوندد.
“گلستان” رایحهای از دیروز دارد؛ رایحهای همچون بوی کتابهای قدیمی که بر قفسهای چوبی در سایهی درختان نارنج میآرامند. حال و هوایی “رزینی-انیمالیک”، بافتی از اشتیاق و سکون را خلق میکند و سایههای پنهان “امبر” در پس آن، همچون داستانی نگفته، روحی عمیق و خیالانگیز به جا میگذارند.
الهامبخش این عطر، بازدید اندی تاور از بخش “تاریخ امپراتوریهای ایران” در موزه لوور پاریس در سال ۲۰۲۰ بوده است. او با دیدن تصاویر کاخ گلستان در تهران و بخصوص کاشیکاریهای زیبای آن، که در قرن شانزدهم ساخته شده، تصمیم به ساخت این عطر می گیرد. اگرچه “تاور” نتوانسته که به ایران سفر کند، اما عطری خلق کرده که نه تنها او را به ایران، بلکه همهی ما را باری دیگر به وطن میآورد؛ دعوتی برای تنفس هوای معطر یک باغ گل به مساحت آزادی